دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
پسر: آره عزیز دلم . . .
دختر: منتظرم میمونی ؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . .
دختر: خیلی دوستت دارم . .
پسر: عاشقتم عزیزم . . . .
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ،
به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . . دختر: ولی اون کجاست ؟
گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت؟
پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سر دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟
دختر: بی درند که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!! چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . .
پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد!
شیطان
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
برای خوندن متن کامل به ادامه مظلب مراجعه کنید
بچه های کلاس ششمی براتون یک خبر مهم آوردی
دیگه مدرسه ای به نام تیزهوشان وجود نداره
یعنی تیزهوشان را برداشتند و همینطور اسم راهنمایی را هم عوض کردن
دیگه سال دیگه می رین اول دبیرستان و همینطور دبیرستان شش سال هست
و تازه کنکور هم برداشته شده برای کلاس ششمی ها باید با معدل بالا ۱۷ برین دانشگاه
من که دوم راهنمایی هستم
واین قانون شامل من نمیشه
امیدوارم دیگه هی این نظام هارو عوض نکنن
ولی خوبیش ان که الان تو مدرسه ما و سومی هاتنهاییم
وسال دیگه فقط سومی ها هستن وبس
ودیگه اولی هانیستن که هیشیطونی کنن